Monday 18 May 2015

امن‌ترین جایِ دنیا

در جایی که ایستاده‌ام مرکز ثقل زمین است. بله، درست همین‌جا! عشق را از شرق می‌فرستم به شمال، از شمال به غرب و از غرب به جنوب. و تمام فاصله‌هایی‌ که این جهات پر می‌کنند. از جنوب به جنوب‌شرقی، از جنوب‌شرقی به شرق، از شرق به شمال‌شرقی و از شمال‌شرقی به شمال. از شمال به شمال‌غربی، و از شمال‌غربی به غرب. از غرب به جنوب‌غربی، و...
عشق از خانه‌ام می‌گذرد و از محله‌مان. از این شهر و از این کشور... از تمام آب‌ها و خشکی‌ها و از این سیاره و از این کهکشان... به شعاع بی‌نهایت

Wednesday 8 April 2015

چندمتر پایین‌تر

گفت‌: خب، این‌م از این
گفتم: یعنی‌ همین؟
گفت‌ پس چی‌ فکر کردی؟
گفتم: معنی‌ زندگی‌؟
گفت‌: دل‌ت خوش‌ه
گفتم: پس من می‌رم...
گفت‌: به‌سلامت، فقط یادت باشه دیگه شعار ندی...

سرم را اندخته‌ام به‌زیر و فقط می‌روم. بدون شعار...

Tuesday 27 January 2015

بازگشت به طبیعت

آواز پرنده‌ای نهیب می‌زند: خاموش کن آن ضبطِ صوتِ مغزت را

Sunday 16 November 2014

دف

تعریف این‌که چرا «دف» یک ساز عرفانی و معنوی‌ست بماند با عرفا و اساتید دف. اما از نظر من، دف یک سازِ بی‌شیله‌پیله و مهربان است؛ آن‌هم به چند دلیل: اگر هنرجویِ مبتدی این ساز را با دل‌ش دست بگیرد، آبرویِ او را نمی‌برد. فالش هم بزند، طولی نمی‌کشد خستگی شانه‌های نوازنده‌ی مبتدی که‌ دل به شانه‌های دف می‌سپارد، با زمزمه‌های ساز هم‌آواز می‌شود،.. البته به‌جای حس خر در چمن‌ی که تحویل‌ش می‌دهی‌، صدایی دل‌انگیز و صافی را به‌تو برمی‌گرداند که باورت می‌شود دف یک ساز عرفانی‌ست... خوب گوش کن! این زمزمه‌ها باز آبروداری می‌کند و چشمان خیس‌ نوازنده را در دل و صدای جادویی‌ش پنهان...

تمرینِ ترک ۱۵، وطن!...
آواز: همایون شجریان
شعر: سیاوش کسرایی


Thursday 25 September 2014

آبادان،شهرِ خوبان

همین‌که زادگاه‌ت آبادان باشه کافی‌ه تا آخر عمرت بچه آبادان باقی‌ بمونی! اصل و نسب‌ت هر چه‌قدر هم که از اهمیت ویژه‌ای برای خودت برخوردار باشه، اما آبادانی بودن‌ت در اولویت قرار داره. بوی پالایشگاهِ نفت‌ و کارون آمیخته با هم، چنان رخنه می‌کنه توی وجودت که به ناف پاریس هم که بری، بوی قهوه و کراسون الا شکلا فایده‌ای به‌حال‌ت نداره که نداره...
پ.ن. گاهی‌ شایدبه‌تر باشه به زادگاه‌ت برنگردی یا حتا تصاویر جدیدی ازش نبینی... توی دل‌ت هم بگی: هر بلایی که سرش اومده، خاک آبادان هنوز مهربون‌پروره... بعد باخودت بلندبلند بگی: اومدم شب‌ها رو باور نکنم غصه نذاشت، اومدم غصه رو باور نکنم شب نمی‌ذاشت؛ همین...

آبادان،شهرِ خوبان

Friday 27 June 2014

وازکتومی بد است به‌شرط آن که...!

نمی‌دانم هنوز رادیو گوش می‌کنید یا نه؛ اما امروز صبح، رادیو بی‌بی‌سی۴ برنامه‌ای را پخش کرد با عنوان: «شیوه‌ی جدید هجوم و تصرف وایکینگ‌ها»... بخشی از این گزارش بی‌بی‌سی که از یک تحقیق گسترده و علمی بهره می‌برد، هشدار تکان‌دهنده‌ای به‌همراه داشت که نظرم را جلب کرد: « این‌بار آن‌ها مانند هزاران سال پیش با قایق و تبر و سرنیزه حمله نمی‌کنند، بلکه از شیوه‌ آسان‌تری استفاده می‌کنند! امروزه از هر ۲۰ مرد دانمارکی یکی‌ اهدا کننده اسپرم است. البته دست‌چین کردن این افراد کار آسانی نیست. همین یک مرد که از میان ۲۰ مرد می‌تواند اهداکننده باشد، باید از مجموعه‌ی سلامت روحی‌ و جسمی‌، زیبایی ظاهر و هوش و ذکاوت بهره ببرد...» مخلص کلام این گزارش: «بانک‌های اسپرم دانمارک‌ به تمام نقاط دنیا ژن چشم‌آبی، مو طلایی و قدبلند صادر می‌کنند، تا جایی که رسمن ۳ محصول اول صادراتی دانمارک‌ رکورددار هستند: آبجو، لِگو و اسپرم...
نکته: از آن‌جایی که همگی ما آسیایی‌ها دل‌مان برای ورژن چشم‌آبی و کاکلِ‌زری ضعف می‌رود، این سوال پیش می‌آید که آیا این ممنوع کردن وَسِکتومی [یا همان وازکتومی]، می‌تواندربطی‌ به از بین‌رفتن نژادِ پاک آریایی و جانشین شدن آن با نژاد کاکل‌زریِ اسکاندیناوی داشته باشد یا نه؟! پیشنهادعملی: حالا که جمهوری اسلامی ایران به ممنوعیت عقیم‌کردن مردان تصمیم قاطعانه دارد، می‌بایستی با در اختیار گذاشتن رایگان «وایَگرا»ی‌ مرغوب و با کیفیت، شوروشوق از دست‌رفته را در میان آحاد مردم، تشویق و احیا کند تا شاید روزی به صادرات نژاد هم برسیم!

Tuesday 10 June 2014

Unplanned visit

I always used to see the Imperial War Museum (IWM) from a distance and had reservations to go inside and have a look. My beliefs and principles are so strongly against war and glorifying this destructive and inhumane act… However, the genius, self-explanatory architecture of the museum’s exterior pulled me in last week (despite the kids opposing the decision). Am I glad to make this impulsive decision and go for an adventure of a different sort?
Quite contrary to my expectations, the whole purpose of the museum (in my opinion) is to show the ugly and horrifying face of the war in general. The “big picture show” was the highlight of the day. This award-winning 360° experience (proudly unique to IWM north) which is shown on the walls of the main exhibition space tells stories of the people who are affected in the war torn areas of the world. The biggest surprise of all was when my 9year old and 4year old made me promise to take them to this museum again this week.
As I am not a skilful photographer and the photos I took look as horrifying as war itself, I am not going to share them with you. Instead I put the link below to see what is going on in the IWM.